داستان آموزنده::::::یک روز یک آقا گنجشکه تو زمستان داشته پرواز میکرده که از سرما یخ میزنه می افته رو زمین. ار قضا یک گاوه داشته از بالای سرش رد می شده یک تاپاله داغ و دست اول و تنوری می انداه رو گنجشکه. این گنجشکه ما از حرارت تاپالهه یخاش باز میشه و سرشو از کثافت بیرون میاره و شروع می کنه به جیک جیک کردن.یک گربهه صداشو میشنفه میاد گنجشک رو از تو تاپاله در میآره و تمیزش میکنه و می خوردش.......
حالا نتیجه اخلاقیه این داستان.::::
1) هر کی بهت میرینه دشمنت نیست
2) هر کی که از گه درت میآره رفیقت نیست
3)هروقت تا حلق تو گه فرو رفتی حداقل دهنتو ببند